حسام جنانی: ◀️ سوءبرداشت گلشیری در فهم دوگانگی مدنظر فرمالیستها، محتوا را در مقابل» فرم قرار داد و برای فرم به شکلی تقابلی اصالت قایل شد و مبتنی بر این فهم ناقص، معنا و مغز و غنای فکری اثر را در پوستۀ سخت فرم خفه کرد. شاید به همین دلیل باشد که پس از مرگ گلشیری و در دهۀ هشتاد شمسی که شاگردان و طرفدارانش ردای یک اسطوره را بر قامتش پوشانده بودند، بسیاری از نویسندگان جوان و تازهکار، پیرو عقیدهای شدند – عقیدۀ گلشیری – که از بنیان چیزی جز یک سوءبرداشت نبود – سوءبرداشت گلشیری – و ادبیات داستانی چنان درگیر فرمبازیهای بیمحتوا شد که صدای تمامی اهل فن را به آسمان برد.
◀️ اگر رئالیستها، ناتورالیستها، یا رئالیستهای سوسیالیست از این سوی بام رابطۀ داستان و جهان افتاده بودند، گلشیری از سوی دیگر آن سقوط کرد و این رابطۀ دو سویه را یکسویه و صرفاً وابسته به فرایندهای ذهنی نویسنده دانست که چگونه با رجوع به آنها رویاروی واقعیت بیرونی بایستد و در مقابلش موضع بگیرد. پس حتی اگر هم واقعیت را تخته پرش نویسنده» بدانیم، اما چون داستان را در تقابل با واقعیت مطرح کردهایم، لاجرم نویسنده را نیز در همین مقام قرار دادهایم و شاید چنین موقعیتی در مواجه با یک یا دو یا سه یا ده سنت منفی اجتماعی مثبت جلوه کند، اما هنگامی که کل واقعیت را با آن قدرت خردکننده در یک گوشۀ رینگ و نویسندۀ تک و تنها را در گوشۀ دیگر قرار میدهیم، جز اینکه او را در این مواجهۀ هولناک به سمت و سوی باختن هدایت کنیم، کار دیگری نکردهایم. بماند که با راندن او به گوشۀ رینگ، روانشناسی گوشهگیری و محفلگرایی را در او پرورش میدهیم، چون وقتی نویسنده همیشه و همهجا نقطۀ مقابل واقعیت باشد و مدام در برابر آن قصد موضعگیری داشته باشد و مدام از آن انتقاد کند، بعد از مدتی نقش بچهای نقنقو را به خود میگیرد که هیچکس به حرف او توجهی نشان نمیدهد و همه از او متنفر میشوند و این بیتوجهی بهتدریج نفرت از هر آنچه را که هست، در جان نویسنده میچکاند.
◀️ یک بار دیگر مجبورم تأکید کنم که تقابلهای پیشگفته که به این شکل و شیوه در فضای ادبی امروز ایران مشاهده میشود، نه جدالی طبیعی، که شکل بیاندامشدۀ نگاه منتقدان مکتب فرمالیسم روسی به آثار ادبی در زمانۀ خودشان است که از طریق هوشنگ گلشیری به ادبیات ایران راه یافت و امروزه نیز بسیاری از مریدان بیآنکه واقعاً به چرایی نگاه نخبهگرایانۀ مرادشان واقف باشند، همچنان بر طبل این نزاع میکوبند و بر نقارهاش میدمند. اما چرا بیاندامشده؟ چون شکل طبیعی و ساختارمند همین بحث در کشورهایی که ادبیات مدرن در آنها بسیار پیشتر از کشور ما پا گرفت نیز وجود داشت و هنوز هم دارد، اما موجبات استهزا یا بیحرمتی یک طیف ادبی را در مقابله با طیف دیگر فراهم نمیآورد. دلیل نیز این است که احترام به تنوع و تعدد آرا و دیدگاهها و سلیقهها امری پذیرفتهشده است، نگاهی واقعبینانه به مقولۀ ادبیات و ژانرهای مختلف آن وجود دارد و به همۀ انواع ادبی، حتا نمونههای سخیف و بهشدت عوامپسند، اجازۀ بروز و دیده شدن داده میشود.
(منبع: ادبیات اقلیت/ متن پیش رو گزیده بازنشر یک مقاله دوبخشی است که در سال ۱۳۹۶ در مجله سیاهمشق، شمارههای ۹ و ۱۰، و اکنون با ویرایش در تارنما و کانال ادبیات اقلیت منتشر شده است.)
صدای له شدگان/یادداشتی بر " غریبه ها و پسرک بومی" از احمد محمود /نرگس مقدسیان/ مجلۀ دیلمان
روایتی امروزین از اساطیر/نرگس مقدسیان / مجله ی دیلمان
به کجا می رویم؟/ نیم نگاهی به وضعیت داستان نویسی امروز ایران/ نرگس مقدسیان
گلشیری ,یک ,ادبیات ,واقعیت ,سوءبرداشت ,– ,را در ,سوءبرداشت گلشیری ,فرمالیسم روسی ,گلشیری از ,است که
درباره این سایت